کد مطلب:88691 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

فراموشکار دستورات الهی نیست











(و لا ینسی ما ذكر)

ترجمه: پرهیزگار آنچه را از ناحیه ی الهی به او تذكر داده شده فراموش نمی كند.

شرح: تذكر و نسیان دو امر متقابل است، در یك لحظه نمی شود فردی هم متذكر و هم ناسی باشد، از صفات پرهیزگاران این است كه آنچه را خداوند در آیات كریمه خود به صورت واجبات و احكام و عبرتها و حكایتهای پند آموز و عقائد و اخلاق بیان فرموده در حافظه ی خود همیشه مانند تابلوئی در مقابل ذهن دارند و ذهنشان از آنها غفلت نمی كند.

یكی از محققین در توضیح نسیان و تذكر می گوید: «ادراك در ما عبارت از حصول صورتی عقلی یا حسی در قوه ای از قوه های ماست، و این قوه را مدركه نامند و حفظ، عبارت از وجود این صورت در قوه دیگری است كه فوق این قوه است و آن را خزانه و حافظه نامند، و تذكر، عبارت از حاضر كردن این صورت است یكبار دیگر از حافظه، بعد از این كه در آن مخزون شد، و نسیان عبارت از زوال و از بین رفتن آن صورت از مدركه و حافظه است و سهو عبارت از زوال آن صورت از مدركه فقط

[صفحه 542]

است نه حافظه»[1].

پس متقی آنچه را كه خداوند فرموده، در خاطر دارد و نسیان و غفلت نمی كند، زیرا دائما عمل به آن اعمال می كند و دائما ملاحظه و مداومت بر حاضر كردن آن دستورات در صفحه ی ذهن دارد، و گرچه برای او سهو رخ دهد ولی نسیان به او دست نمی دهد، به طوری كه دستورات الهی از حافظه او محو شود. گوئی حافظه آنها كتاب الهی است كه دستورات آن در آن نقش بسته است و هر روز و هر شب به سراغ آن می روند.

اصولا نسیان و فراموشی در جائی است كه مطلب دانسته شده كه در حافظه جا گرفته، توجه به آن نشود ولی وقتی مطلبی است كه هر چند وقت یك بار انسان، آن را از حافظه بیرون كشیده و مورد نظر و توجه قرار می دهد، فراموش نمی شود.

كسی كه احكام و دستورات و مطلوبهای الهی را مورد توجه قرار داد و در حافظه خود با ممارست حفظ كرد، اعمال خود را سعی می كند بر این دستورات و این كتاب الهی وفق دهد، تا این كه در عمل هم كتابی دیگر شود، كتابی كه عملا آنچه را خداوند فرموده نشان می دهد، چنین انسانی هر وقت بخواهد سخن گوید، یا فعلی انجام دهد، بر كتاب خداوند عرضه می كند و آنچه او می خواهد می گوید و آنچه او می طلبد، انجام می دهد، چنین شخصی موجبات غفلت را زدوده و قلب را متوجه یاد حق و دستورات حقه كرده است و اوست كه به مقصد فلاح و رستگاری حركت می كند و خواهد رسید.

چون توضیح بیشتر را در ضمن فرازهای سابق تحت عنوان غفلت و ذكر داده ایم، به همین مقدار بسنده می كنیم.

مرحوم الهی، در ذیل این فراز (و لا ینسی ما ذكر) گوید:


تذكرهای قرآن را كند گوش
نسازد یاد جانان را فراموش

[صفحه 543]

به یاد دوست دل را زنده دارد
به جان نقش جمالش برنگارد


دل غافل ز یادش غرق خون باد
گل شادی ز بستانش برون باد


سر فارغ ز سودای نكوئی
دم چوگان چرخ افتد چو گوئی


كسی كز جان نمی جوید نشانش
برون باد از بهشت عاشقانش


به خاطر دار نقش یار و خوش باش
مشو غافل وز این معنی به هش باش


كه یاد حق گر از دل شد فراموش
كند دیوت، غلام حلقه در گوش


و گر با یاد حق باشد روانت
بود رشك بهشت خلد، جانت


الهی بر نگار این نقش در دل
مكن جانم ز فكر دوست غافل


به ذكر خویش جان را آگهی بخش
گدای كوی را شاهنشهی بخش


ز مهر دوست روشن كن روانم
كه رشك ماه گردد تیره جانم


به دل از یاد جانان فرهی[2] ده
به سر چون عاشقان شور شهی ده

[صفحه 545]


صفحه 542، 543، 545.








    1. شرح خوئی، جلد 12، صفحه ی 152.
    2. شكوه، شوكت، جلال، نیرو (فرهنگ عمید).